«وقتی که تو نیستی
من حزن هزار آسمان بی اردیبهشت را
گریه می کنم.
فنجانی قهوه در سایه های پسین ،
عاشق شدن در دی ماه،
مردن به وقت شهریور.
وقتی که تو نیستی
هزار کودک گم شده در نهان من
لای لای مادرانه ی تو را می طلبند.
درها بسته و کوچه ها مغموم اند.
چشم کدام خسته از آواز من
خواهد گریست؟
سفر به نام تو خانه
خانه به نام نو سینه
سینه به نام تو ، رگبار.»
«سید علی صالحی»